
دولت ایدئولوژیک و روابط سلطه در رسانه ها
بازدید: 2,546 نمایشمقاله حاضر، خلاصه ای از مقاله ای است که در آبان ماه سال 87 تحت عنوان دولت ایدئولوژیک و روابط سلطه در رسانه ها، به نشست گفتمان سازی در رسانه های جهانی که در دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم تحقیقات برگزار شد ارسال شده است.
چکیده: ایدئولوژی و رابطه آن با قدرت همواره یکی از مقوله های مورد توجه اندیشمندان در حوزه جامعه شناسی سیاسی بوده است مقاله حاضرتلاش داردتا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چه رابطه ای مابین ایدئولوژی ، رسانه ها وحفظ روابط سلطه وجود دارد و برای پاسخ به این پرسش ضمن ارائه تعریفی از ایدئولوژی،به نقش صور نمادین در حفظ روابط سلطه می پردازد وچگونگی پیوند ایدئولوژی با منافع اعضای یک گروه را تشریح کرده وتلاش اعضای این گروه که دارای ایدئولوژی و منافع مشترک هستندرابرای کسب قدرت یعنی تشکیل دولت، یادآور می شود وبا تاکید بر این نکته که صور نمادین به خودی خود ایدئولوژیکی نیستند ، بلکه در صورتی که به خدمت حفظ روابط سلطه در آیند ایدئولوژیکی می شوند ، تلاش دارد تا شگردها وراهبردهایی که از جانب دولت ایدئولوژیک برای استقرار و استمرار روابط سلطه به کار برده می شود راتشریح نمایدودر این راستا به تشریح پنج شگرد خاص می پردازدودر پایان به این نتیجه می رسد که با تحلیل گفتمان رسانه ای در دولت های ایدئولوژیک می توان به تحلیل ایدئولوژیک این دولتها دست یافت.
واژه های کلیدی : ایدئولوژی ، دولت ایدئولوژیک ، صور نمادین، روابط سلطه ، رسانه
مقدمه:
از سال ۱۷۹۶ که برای اولین بار دستوت دتراسی اصطلاح ایدئولوژی را به کاربرد بیش ازدو قرن می گذرد،درطول این دوقرن مقوله ایدئولوژی بارها مورد بحث صاحب نظران مباحث جامعه شناسی به خصوص جامعه شناسی سیاسی قرارگرفته است هرچند ایدئولوژی درابتدا قرار بود مثبت ، مفیدو قابل سنجش ودقت بسیارباشد ومبنای دستور،منطق وآموزش اخلاقی قرار گیرد و به بزرگترین هنرها یعنی هنر تنظیم جامعه ، آنچنان که انسان بیشترین یاری و کمترین آزار رااز همنوع خود ببیند قرارگیرد ولی آنچه در عالم واقعیت به وقوع پیوست بسیارمتفاوت تر از آنچه انتظارمی رفت ،نمود یافت.به نحوی که حکومت های مختلف در طول تاریخ همواره تلاش کرده اند تا ایدئولوژی رابه ابزاری برای ایجادوتحکیم روابط سلطه خود تبدیل نمایند. دراین مقاله تلاش شده است تا به این سئوال اساسی پاسخ دهد که آیا ایدئولوژی که خود برای ایجاد یک روابط انسانی آمده است می تواند به ابزاری برای همنوع آزاری و ایجاد سلطه بر بشرتبدیل شود؟ برای پاسخ به این سئوال تلاش شده است تاضمن بیان تعاریفی از ایدئولوژی، نوع روابط آن با نظام حاکم و چگونگی استقرار و حفظ روابط سلطه را بررسی نماییم و با توجه به نقش و جایگاه رسانه های جمعی و گسترش روزافزون فناوری های ارتباطی، شیوه های رایج حکومت ها درچگونگی به خدمت گرفتن ایدئولوژی برای استقرار واستمرار روابط سلطه در رسانه هابپردازیم .
در این مقاله تعریف لویی آلتوسر ازایدئولوژی آمده که می گوید:
” ایدئولوژی نه فقط فرهنگ ما،که خودآگاهی ماراتولید می کند …ایدئولوژی نه تصریحا، بلکه تلویحاعمل می کندودر همه اعمال، ساختارها وتصویری که ماباآن سروکارداریم ، حضوردارد”.(شرف الدین، معرفت،۱۲۶)
و در ادامه با تاکید بر اینکه ایدئولوژی باید برنامه ای برای اقدام اجتماعی وسیاسی تدارک ببیند واز آنجایی که سیاست به عنوان علم کسب قدرت نیز شناخته شده است لذا ایدئولوژی و قدرت پیوند می یابند.می گوید اینجاست که رابطه بین دولتها به عنوان مظاهر اعمال قدرتِ سیاسی وایدئولوژی خود را نمایان می سازدو سپس به تعیین جایگاه ایدئولوژی می پردازدوبا بیان تعریفی که جان تامپسون ازصور نمادین دارد به ارائه دیدگاه وی در مورد ایدئولوژی وبه طور خاص مطالعه ایدئولوژی می پردازد و می گوید:” مطالعه ایدئولوژی درواقع مطالعه روشهایی است که طی آنها معنا به خدمت استقرار و حفظ روابط سلطه درآید» پدیدههای ایدئولوژیکی تا جایی که درخدمت استقرار و حفظ روابط سلطه در شرایط خاص اجتماعی- تاریخی باشند، پدیده های نمادین معنا دارند” .
این مقاله تاکید دارد که از دیدگاه تامپسون تنها یک معیار به عنوان بیانگر ویژگی ایدئولوژی مطرح می شودو آن معیار ، در واقع روحی منفی دارد و از روابط استقرار واستمرار سلطه سخن می گوید البته تامپسون برای جلوگیری ازقالبی شدن ذهن ها در رد یا پذیرش صور نمادین ،توجه به روش ها وشیوه های خاصی که این صور به خدمت استقرار و حفظ روابط سلطه در می آیند را مورد تاکیدقرار می دهد و می گوید:” آنچه در این جا بدان توجه داریم نه عمدتاً و نه مقدمتاً، صحیح یا غلط بودنِ صور نمادین نیست ، بلکه شیوههایی است که طی آنها این صور، در شرایط خاصی، به خدمت استقرار و حفظ روابط سلطه درمیآیند و این به هیچ وجه بدان معنی نیست که صور نمادین تنها به واسطه ویژگی اشتباه آمیز، توهمی یا دروغین شان درخدمت استقرار و حفظ روابط سلطه باشند. ( تامپسون ، ۱۳۷۸، ۷۱)
در ادامه به بیان دیدگاهی از ون دایک درباره ایدئولوژی گروهی ورابطه آن با خصوصیات گروه می پردازد ومی گوید:”محتوا و سازمان کلی ایدئولوژی های گروهی در ذهنِ اجتماعی مشترک اعضای گروه ،تابع خصوصیات گروه در قالب ساختار اجتماعی است. مقولهی هویت یک ایدئولوژی گروهی به سازماندهی اطلاعات و نیز آن دسته از کنشهای اجتماعی و نهادی میپردازد که عضویت را تعریف میکنند : چه کسی به گروه تعلق دارد و چه کسی به گروه تعلق ندارد، چه کسی در گروه پذیرفته میشود و چه کسی در گروه پذیرفته نمیشود . .. بهرحال کارکرد های اجتماعیِ ایدئولوژیها این امکان را برای اعضای گروه فراهم میآورند تا به سازماندهی ( پذیرش در) گروه خود هماهنگ سازی کنشها و اهداف اجتماعی خود و حفاظت از منابع خود بپردازند و یا برعکس ، در صورتی که گروه در زمره ی گروههای ناراضی و مخالف قرار داشته باشند، امکان دستیابی به این منابع را فراهم کنند .” ( ون دایک، ۱۳۸۷، ۴۳۱) وبر این نکته تاکید می کند که ،اگر هماهنگ سازی کنشها و سازماندهی گروه و دستیابی به اهداف اجتماعی که به عنوان جزیی ازچشم اندازهای مورد نظر ایدئولوژی های گروهی مطرح می باشد، به آن حد از ضرورت برسد که اعضای گروه را به داشتنِ قدرت برایِ پیاده کردن ایدئولوژی خود سوق دهدو تلاش این افراد برای کسب قدرت (از طریق رفراندم ، انقلاب ، کودتا و شورش و…)در صورت موفقیت، منجر به تشکیل دولت شود، بی گمان ،آن دولت ساختاری ایدئولوژیک خواهد داشت .حال این پرسش مطرح می شودکه این دولتهای ایدئولوژیک که تشکیل می شوند دارای چه ساختاروچالش هایی هستند آیا بابحران یا بحران های خاصی مواجه هستند؟ودر صورت روبرو بودن بابحرانِ خاصی ازچه راهکارها یا شگرد هایی بهره می برند؟
برای آشنایی با ساختار دولتهای ایدئولوژیک در ادامه بیان عباراتی از دکتر بشیریه اشاره می کند که در باب دولت های ایدئولوژیک وچالشهای پیش روی آنهامی گوید:”دولتهای ایدئولوژیک ذاتاً متضمنِ درجاتی از بحران مشروعیت ، مشارکت سیاسی و کارآیی هستند و لیکن این بحرانها وقتی خطرآفرین میشوند که با بحرانِ سلطه و استیلا ترکیب شوند . طبعاً این گونه بحرانها یکدیگر را تشدید میکنند . محدودیت در مشارکت سیاسی، معمولاً به مشروعیت نظامهای ایدئولوژیک آسیب میرساند، بحران درکارایی نیز به مشروعیت سیاسی لطمه میزند . همچنین بحرانهای مشارکت و مشروعیت به عنوان بحرانهای متداخل در پیدایش بحران سلطه و استیلا موثر واقع میشوند “.
البته تلاش هر دولتی برای بقا و ماندگاری ، یک امر بدیهی است و دولتهای ایدئولوژیک نه تنها از این امر مستثنی نیستند بلکه با توجه به حقی که بیش از دیگران در حکومت کردن ،برای حضور خود قائل هستند و نظر به توجیهاتی که برای مشروعیت خود دارند ازراههای مختلفی برای حفظ و استمرار سلطه ی خود بهره می گیرند .حال این پرسش مطرح می شود که معنا از چه راههایی می تواند به خدمت استقرار و استمرار روابط سلطه در آید؟درادامه مقاله به تشریح راهکارهای دولتهای ایدئولوژیک برای حفظ واستمرارروابط سلطه، می پردازد.که در این خلاصه بیان نشده است.
نتیجه گیری :
ایدئولوژی ها بیشترازطریق صور نمادینی که ایدئولوژی به خدمت می گیرد بیان می شوندوکمتراز طریق گفتار مستقیم و نوشتار صریح این کار انجام می شود.این صور نمادین به خودی خود مثبت یا منفی نیستند بلکه بستگی به راهبردهایی دارند که از طریق آنها ایدئولوژی بتواند به آفرینش وحفظ روابط سلطه ی خود بپردازند. از طرفی ایدئولوژی ها چارچوب های بنیادینی هستند که از طریق آنها شناخت های اجتماعی مشترک میان افراد یک گروه ،سازماندهی می شودواین افرادکه دارای ایدئولوژی مشترک هستند ،بالطبع برای پیاده کردن ایدئولوژی خودتلاش می نمایند تا به قدرت سیاسی (دولت )دست یابند ،صرف نظر از چگونگی تلاش آنان برای دست یابی به قدرت (هیتلرو ایدئولوژی نازیسم از طریق کودتادر آلمان ،لنین وایدئولوژی مارکسیستی از طریق انقلاب در شوروی ویا…)در صورتی که دولت را به دست آورند برای حفظ و استمرار روابط سلطه خود به شگردهایی متوسل می شوند، که «مشروعیت»،«ریاکاری»،«ایجادوحدت»،«چند پارگی»و«چیز وارگی»نمونه هایی ازآنهاست.لذا برای ارائه تحلیل در خصوص دولتهای ایدئولوژیک همواره باید شناخت مناسبی از شگرد های این دولت ها در استقرار و استمرار روابط سلطه داشته باشیم و روابط بین ساختارهای گفتمانی و ساختارهای ایدئولوژیک را درنظر بگیریم. چرا که این دولتها برای کنترل ایدئولوژیک گفتمان به مدلهای ذهنی متوسل می شوند و ایدئولوژیها که مجموعه ای از عقاید و ارزش های عمده هستند در مدلهای تولید کنندگان و فرستندگان پیام ، بازنمایی میشوندوبا توجه به گسترش رسانه های جمعی در جهان کنونی و نقش تعیین کننده ای که دربازتولید گفتمان های غالب جامعه دارند،رسانه ها برای گسترش واستحکام ایدئولوژیِ مورد نظر به خدمت گرفته می شوندوچون تحلیل گفتمان این رسانه ها به گونه ای غیر مستقیم می تواند مارا به تحلیل ایدئولوژیک این دولتها سوق دهد.لذا ضرورتِ بررسی ساختارهای گفتمانی دررسانه های جمعیِ دولتهای ایدئولوژیک ، خود را نمایان می سازد.
منابع و ماخذ:
کتاب ها
۱٫ بال ،ترنس وداگر،ریچارد (۱۳۸۴)،ایده الوژی های سیاسی و ایده آل دموکراتیک،ترجمه رویا منتظمی (کیوانشکوهی)،تهران:پیک بهار،چاپ اول
۲٫ بشیریه ، حسین (۱۳۸۵)، دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران ، تهران ، نشر نگاه معاصر ، چاپ چهارم
۳٫ تامپسون ، جان .ب (۱۳۷۸) ،ایدئولوژی و فرهنگ مدرن، ترجمه مسعود اوحدی، تهران ، انتشارات سروش ، چاپ سوم
۴٫ فرکلاف،نورمن(۱۳۸۷)،تحلیلِ انتقادیِ گفتمان،ترجمه گروه مترجمان،تهران،دفتر مطالعات وتحقیقات رسانه،چاپ دوم
۵٫ مهدی زاده ،سید محمد(۱۳۸۷)،رسانه ها وبازنمایی،تهران،دفتر مطالعات و تحقیقات رسانه،چاپ اول
۶٫ ون دایک ، تئون اِی (۱۳۸۷)،مطالعاتی در تحلیلِ گفتمان ، ترجمه پیروز ایزدی ، تهران ، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها ، چاپ دوم
مقاله
شرف الدین ،سید حسین(۱۳۸۷)،”مکتب مطالعات فرهنگی “،مجله علمی وترویجی معرفت(۱۲۶،۱۳۸۷)